استغنا
با كمال احتياج از خلق، استغنا خوش است
با دهان خشك مردن بر لب دريا خوش است
نيست پروا تلخكامان را ز تلخي هاي عشق
آب دريا در مذاق ماهي دريا خوش است
كوه طاقت بر نمي آيد به موج حادثات
لنگر از رطل گرانكردن دراين درياخوش است
بادبان كشتي مي نعره مستانه است
هايهوي ميكشان درمجلس صهباخوش است
خرقه تزوير، از باد غرور آبستن است
حق پرستي در لباس اطلس و ديبا خوش است
ماه در ابر تنك جولان ديگر مي كند
چهره طاعت، نهان درپرده شب ها خوش است
هر چه رفت از عمر، ياد آن به نيكي مي كنند
چهره امروز در آيينه فردا خوش است
فكر شنبه تلخ دارد جمعه اطفال را
عشرت امروز، بي انديشه فردا خوش است
برق را در خرمن مردم تماشا كرده است
آن كه پندارد كه حال مردم دنيا خوش است
زور بر راه آورد چون راهرو تنها شود
ازدو عالم، دشت پيماي طلب تنها خوش است
ناقصان در پرده ظلمت نمي بينند نور
ورنه پيش كاملان طاووس سر تاپا خوش است
هيچ كاري بي تأمل گرچه صائب، خوب نيست
بي تأمل آستين افشاندن از دنيا خوش است
پنجشنبه 17 دی 1388 - 6:56:02 AM